۱۳۸۷-۰۶-۰۱

مُد، نموداری از جامعه مصرفی

انسان دربند مُد
مُد، نموداری از جامعه مصرفی

مُد کلمه ای است که از زبان فرانسه به زبان ما منتقل شده و به معنای قواعد متحوّل و متغیّر زیبائی و جذابیت لباس و سایر عناصر مربوط به ظاهر انسان است. هر چند که بحث های اخلاقی، اجتماعی، فلسفی و غیر آن دربارۀ مُد از قرن نوزدهم آغاز شده و نویسندگانی چون کارلایل، بودلر، مالارمه، اسکار وایلد، پروست و چند تن از جامعه شناسان بنام در آن شرکت داشته اند، اما در قرن بیستم یعنی به قول یکی از اقتصاددانان معاصر، در دوران " مصرف بسیار برای انبوه خلق" است که پدیده مُد این همه اهمیت یافته و به اعتباری نمودار و نماینده جامعه و تمدن مصرفی معاصر شده است.

تعبیرات و تفسیرات متفکران درباره مُد بس متفاوت است. بعضی آن را رسمی جاذب اما کوتاه مدت و بی دوام دانسته اند برخی علاوه بر نوآوری به جنبۀ اسراف و تبذیر که در پیروی از مُد هست، توجه کرده اند و عده ای متذکر آن شده اند که مُد می تواند آداب و سنن گذشته را به هم بریزد (مثلاً پیراهن های گریبان دریدۀ کوتاه دامن امروز در برابر جامه های سراپا پوش گذشته). و برخی حتی در مُد تبعیت کورکورانه انسان معاصر را از قواعد تحمیل شده جمعی ملاحظعه کرده اند.

در قرن حاضر مطالعات درباره مُد جنبۀ تحقیقی و تجربی گرفته و نظرگاه های مردم شناسی، جامعه شناسی، روان شناسی اجتماعی و حتی روانکاوی را مدخلیت داده است. اگر قائل به غریزه یا تمایل به تقلید هم نباشیم باید تصدیق کنیم که در مُد میل تشابه به دیگران و خود را فردی از گروه خاصی نشان دادن غایب نیست. مردم شناسان میل به خودآرائی و کاربرد زینت آلات را حتی در ابتدائی ترین جوامع بشری باز یافته اند. این زیور ها هم نشانه تعلق به جامعه ای خاص است و هم ضمناً وسیله تشخص و تمایز اجتماعی.

روانکاوان متاثر از مکتب فروید گویند که لباس آن چیزی است که در عین حال هم جسم و خصوصاً مواضع حساس آن را می پوشاند و هم جسم و آن مواضع را جاذبه و ارزش جلب توجه می بخشد. یعنی جوابگوی تمایلات متضاد آدمی است. سخن روانکاوان خصوصاً درباره مُدهای امروزی جامۀ زنان صادق است که از جلب توجه به سوی آنچه که اخلاقا باید پوشیده بماند ابا ندارد.

در جامعه های صنعتی امروز بی تردید مُد عامل مشوق مصرف است. چه بسا جامه ای که امروز خریده شده یک دو سال بعد از مُد می افتد و صاحب جامه اگر مقید به همرنگی با جماعت مُد پرست باشد ناچار از خریدن جامۀ تازه است.

از جهات امتیاز جامعه های مذکور یکی این است که بیرون از لباس های متحدالشّکل بعضی اصناف (مانند یونیفورم پلیس) کاربست مُد برای همه قشرها و طبقات آزاد شده و احیاناً وسیله ای شده است برای آنکه فرد با پیروی از مُد اَشراف، خود را میان آنان جا زند و از این راه نوعی حیثیت اجتماعی به دست آورد. در سالهای اخیر چنین می نماید که اَشراف نیز تا حدی از مُدهای مردم عادی پیروی می کنند لذا شگفت نیست که گاه خانمی را در گذرگاه ببینیم که کُت پوست قیمتی بر تن دارد اما شلوار جین او به رسم هیپی ها سائیده شده و پاره پاره است. محتملاً به تاثیر جامعه امریکا، جامه های راحت و بدون تکلّّف (مثلا پیرهن بدون یقه و کراوات) که معمولاً طبقه متوسط می پوشیدند، امروز رواج عام پیدا کرده و فواصل طبقاتی را به ظاهر مستور می نماید.

در اینکه تولید کنندگان پارچه ها، زینت آلات و نظائر آن علاقه خاص به پدیده مُد دارند، تردید نیست و می توان حدس زد که مُدسازان از منافع تولیدکنندگان غافل نیستند و احیاناً با آن سازش قبلی دارند. و الّا چطور می شود مُدی تازه همینکه در مطبوعات و تلویزیون جلوه گر شود، در همان زمان هم پارچه و هم ملحقات دیگرش همه در بازار آماده فروش باشد؟ مُد در جهان امروز خود نوعی صنعت شده است. مُد سازان بنام در هر کشور علاوه بر رونق دادن به مجلات تخصصی مُد، آرایشگران و پیرایشگران از هر نوع یعنی هزاران نفر را در کشور به کار می گمارند. از ترفندهای رواج مُد یکی این است که مُدسازان ساخته های تازه خود را به رایگان به افراد مورد توجه عامه، مخصوصاٌ ورزشکاران، خبرگویان تلویزیونی، خوانندگان و بازیگران تآتر و سینما می دهند و به این ترتیب انظار و علاقه مردم را جلب می کنند.

در سال های پایانی دهۀ شصت که سخن از فرهنگ نوینی مطرح بود، وقتی جوانان بر ضد فرهنگ و تمدن معاصر بعضی از جوامع غربی قیام کرده بودند، بسیار از افراد می گفتند که مُد به معنی تبعیت از رسوم جامعه را باید دور انداخت و هر کس آنچه را که به خود او می آید پذیرا شود و به کار گیرد. به نظر می رسد که از آن زمان به بعد در عالم مُد تنوّع و تکثّر و تعدّد خیلی بیش از گذشته شده است و همه مجبور و مکلّف به یک نوع لباس که غالباً فقط مناسب دختران و پسران جوان است، نیستند.

به این ترتیب ملاحظه می کنیم همانطور که محققانی چون هورلک گفته اند مُد در عین حال از دو انگیزه متفاوت بلکه متضاد پیروی می کند اول میل به آنکه شخص مثل دیگران بپوشد و ثانی میل به انکه از دیگران ممتاز باشد از این رو گاه دیده شده که اعلانات و تبلیغاتی که متوجه قشرهای برتر جامعه است، روی جنبه تمایز و تشخص تاکید می کند در حالی که آنچه برای قشرهای پائین تر یعنی عامه، تهیه شده روی هم آهنگی و همرنگی با جمع اصرار می ورزند. (رجوع شود به مطالعات ب. باربر و ل. س. لویل "دوانگیزه ای که ممکن است در شخص واحد جمع باشد")

پدیده مُد در همه قشرهای اجتماع به یکسان رواج ندارد. رواج آن در شهر بیش از روستا و در طبقات متوسط بیش از قشرهای کارگری و دهقانی است. در میان زنان آنان که جوانتر هستند، بیشتز از مُد تبعیت می کنند و نوع مُدی که آنان می پذیرند و مصارفی که آنان می کنند در دیگر زنان مسن تر نیز موثر است. چنانکه کاتز و لازاسفلد نشان داده اند، به خصوص از سال 1960 به این طرف است که طرز پوشش نوجوانان الگوی سایر قشرهای اجتماع شده است. همانطور که مارگارت مید، جامعه ها را به دو یا سه نوع تقسیم می کند: جامعه سنتی که از روش گذشتگان پیروی می کند، جامعه متجدّد که یا از روش هم عصران و یا از روش نسل های نوخیز تبعیت می کند و امروزه تمایل تجدّد خواهان ولو بزرگسال و مُسن باشند به تقلید از جوانان نو رسیده است.

از آنچه مذکور آمد به سهولت استنباط می شود که مُد فقط برای زیبا نمودن و بر زیبایی افزودن نبوده و نیست و نقش های دیگری را در جامعه ایفا می کند که از آن جمله ترویج مصرف گرایی، تسهیل همرنگی، تمایز اجتماعی، ارضاء میل جوان نمائی، حتی اقناع میل سرکشی در برابر سنن جامعه و بسیاری دیگر است. در جامعه و تمدن حسی معاصر، متاسفانه مُد وسیله ای برای نمایش هرچه بیشتر بدن به مخالفت با اصول اخلاقی سنتی شده است. در این مورد هم مثل بسیاری از بخش های زندگی اجتماعی اصل اعتدال رعایت نمی شود و اینجاست که اهل بهاء در عین حال که به زیبایی و لطافت و ظرافت و پاکیزگی و آراستگی اهمیت می دهند، قائل به لزوم مراعات اعتدال هستند و بیان مبارک حضرت شوقی افندی را به یاد دارند که از برهنگی و دیگر رسوم شرم آور معاصر انتقاد می کنند. عنصر نمایش جنس یا سکس نیز در شئون مختلف و بالضروره، در شیوه پوشش و آرایش منع شده است. زیبایی هر چه ساده تر باشد بیشتر به دل می نشیند دیگر چه نیازی به تصنع و افراط در آرایش و زیور بندی هست؟

در برابر شعرای پای بند به حس و مادیت، چون بودلر، که می گفت زن وظیفه دارد در آرایش خود به حدی کوشد که جادوئی و فوق طبیعی جلوه کند و ناظران را با جاذبۀ خود سحر کند و چون بت مورد پرستش واقع گردد، شخص بهائی معتقد است که رسالت زن و مرد ورای این حرف ها است رسالت هر دو ساختن جهانی بهتر و والاتر است آیا این رسالت با بت شدن و بت ساختن و به زبان دیگر نمایش عروسکی تضاد و تعارض ندارد؟

حضرت بهاءالله امر به آزادی پوشش و آرایش کرده اند به شرطی که انسان خود را ملعبۀ کودکان و جاهلان نکند. آیا پوشیدن لباس نامناسب با شئون شخصی نوعی دلقک بازی نیست؟ حضرت ولی امرالله تاکید فرموده اند که روزی جهان روبه ترقی شایسته می نهد که اغنیای ارض برای خود آن طرز زندگی را بپذیرند که امکان آن در دسترس عامه مردم باشد. آبا در این صورت تجمّل و تفاخر به دیگران در امر الهی محملی خواهد داشت؟

نباید فراموش کرد که امروزه مُد و ارائۀ لباس های جدید یکی از بزرگترین منابع درآمد برای مُدسازان است. در شرح احوال برخی از ایشان که بیش از ده پانزده سال نیست که به این حرفه رو آورده اند، از ثروت های افسانه ای گفتگو می شود که نه تنها تناسبی با عمر فعال و دوره کارآمدی یک شخص ندارد بلکه از مجموع درآمد هزاران افراد عادی نیز بیشتر است. همه اینها به خاطر به بازی گرفتن غریزۀ تنوّع دوستی و مُد پرستی بانوان و آقایانی است که کمبودهای معنوی خود را با خرید بی رویه جبران می کنند به طوری که گاه نمی دانند چند دست کفش و لباس دارند و یا افتخار می کنند که بسیاری از جعبه های خرید را پس از ماه ها و یا سالها هنوز باز نکرده اند.

اهل بهاء به خاطر پای بندی های خود در ملاحظۀ نیازهای مالی محرومان عالم و نیز التزام به آمزه های بهائی در مورد رعایت شرایط عفت و عصمت و در عین حال رعایت اعتدال در جمیع شئون زندگی، سعی دارند که از این مراتب به دور باشند. اما زیارت بعضی از آثار مبارکه موجب اطلاع و انتباه بیشتر همه ما خواهد بود.

در کتاب اقدس آمده است: " وَ احلّ لَکُم لبس الحریر قد رفع الله عنکم حکم الحدّ فی اللّباس و اللُحی فضلاً من عنده انّه لهو الامر العلیم. اعملوا ما لا تنکره العقول المستقیمة و لا تجعلوا انفسکم ملعب الجاهلین..."

و در لوح بشارات می فرمایند:
" بشارت هفتم: زمام البسه و ترتیب لحا و اصلاح آن در قبضۀ اختیار عباد گذارده شد و لکن ایّاکم یا قوم ان تجعلوا انفسکم ملعب الجاهلین."

از حضرت شوقی افندی خطاب به محفل روحانی ملی ایران آمده است:
" اما راجع به قضیۀ رقص و تقلید البسۀ نساء غرب، فرمودند: اول وظیفه محفل ملی بهائیان در این ایام که اخلاق در آن سامان تدنّی نموده و تقلید عدم تقیّد و لامذهبی رواجی شدید یافته، این است که جمهور بهائیان را از قِبَل این عبد کراراً و مراراً در کمال تاکید و به نهایت صراحت تذکّر دهند که تجاوز از آداب بهائی و مخالفت با مبادی سامیۀ امریه راجع به تقدیس و تنزیه و عفّت و عصمت و اعتدال در امور و اجتناب از سیّئات اهل غرب و عادات مذمومۀ غیر مرضیه آنان، تولید مفاسد عظیمه در جامعه نماید و بنیۀ جامعه را ضعیف نماید و از رونق بیندازد. بهائیان باید همیت در ترویج و اقتباس از حسنات اهل غرب نمایند نه تقلید سیئات آن. امتیاز بهائیان حقیقی در این است و لا غیر. " (امر و خلق، ج 3، ص 69-71)

منبع: نشریه پیام بهائی، شماره 236-237 ، چاپ فرانسه، ص 79-82

هیچ نظری موجود نیست: