۱۳۸۷-۰۴-۲۲

طاهره قرةالعین: پیشرو احقاق حقوق زنان

طاهره قرةالعین
طاهره قرّةالعین: پیشرو احقاق حقوق زنان

یکی از ستارگان تابناک جامعه زنان ایران، بانویی به نام طاهره بود. امّ سلمه متولد به سال 1233 هجری قمری، دختر ملا صالح مجتهد قزوینی و برادر زاده ملا تقی امام جمعه قزوین بود. او از کودکی تحت تعلیم علوم ادبی و دینی قرار گرفت و چنان پیشرفتی نمود که در سنین جوانی به درجه اجتهاد نائل شد. نطق فصیح و کلام شیوای او بسیاری از زنان و حتی مردان را مفتون کمالات و دانش و بینش خود می کرد. او که در زمره پیروان شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی در آمده بود از جانب ایشان به لقب قرة العین ملقب شد. قرة العین پس از درگذشت سید کاظم رشتی و ظهور حضرت باب در شیراز از مومنین اولیه ایشان شد. عشق و جذب این بانو به دیانت جدید چنان بود که از همان آغاز به تبلیغ و انتشار پیام آسمانی پرداخت و در این راه آزارهای بی شمار از جانب خانواده و اطرافیانش متحمل گشت به طوری که مجبور به ترک خانه و کاشانه خویش گشت.

او که پس از گرویدن به دیانت بابی، به لقب طاهره ملقب گشته بود، بی شک نخستین پیشرو احقاق حقوق زنان و مبارز خستگی ناپذیر ثبات بر عقیده و ایمان به شمار می رود. او نخستین زنی بود که در دوران تیره و تار از تعصب و کوردلی سلسله قاجار، نقاب از چهره برداشت و از پس پرده و حجاب بیرون آمد و به نطق و بیان و استدلال پرداخت. او که زنی فرزانه، دانشمند و فقیه بود، با استقامت و رشادت تمام بر تبلیغ و انتشار اعتقاداتش قیام کرد و نشان داد که عصر جدیدی آغاز گشته و زنان باید از حجاب غفلت و نادانی بیرون آیند و با کسب علم و دانش و عرفان، وارد جمیع عرصه های اجتماعی شوند.

عاقبت عناد و مخالفت های عمویش ملا تقی سبب شد که ایشان دستگیر و زندانی شوند، ناصرالدین شاه که آوازۀ این بانوی رشید را شنیده بود در نامه ای به او نوشت که اگر او دست از دیانت بابی بردارد و مسلمان شود او را به دربار خود برده و ملکه خواهد کرد، جناب طاهره در پاسخ به نامه شاه چند بیت سرود:

تو که غافل از می و شاهدی پی مرد عابد و زاهدی
چه کنم که کافر جاحدی ز خلوص نیت اصفیا

تو و ملک و جاه سکندری من و رسم و راه قلندری
اگر آن نکوست تو در خوری وگر این بد است مرا سزا

به مراد زلف معلقی پی اسب و زین مفرقی
همه عمر منکر مطلقی ز فقیر فارغ بینوا

بگذر ز منزل ما و من بگزین به ملک فنا وطن
فاذا فعلت به مثل ذافلقه بلغت بماتشا

شاه با خواندن این ابیات بسیار ناراحت می شود ولی سکوت می کند. درباریان که می ترسند طاهره به دربار راه یابد و شاه را به دیانت بابی دعوت کند در خفا دستور قتل وی را می دهند. چند نفر از متعصبین کوردل، شبانه طاهره را به باغی برده و او را به قتل می رسانند و پیکر او را سوزانده، به درون چاهی می اندازند و به این ترتیب این بانوی فرزانه را به شهادت می رسانند.

طاهره شخصیتی چند بعدی و بی نظیر است به طوری که برای تشریح مقام، موقعیت، فعالیت ها و آثار او باید کتابها نوشت ولی متاسفانه به دلیل اعتقادات دینی او، شخصیت و آثارش در تاریخ ایران مسکوت نگاه داشته شده است. با این حال تنها به ذکر این مورد بسنده می کنیم که طاهره جدا از شخصیت دینی و انقلابیش، دارای طبعی لطیف بوده و در کنار نگاشتن کتب و رسالات بی شمار در باب عرفان، استدلال و ادلّه و براهین ظهور دیانت جدید، شاعری شیرین سخن بوده و اشعار زیبا و مشهوری نیز به زبان فارسی و عربی از ایشان به یادگار مانده است.

در ره عشقت ای صنم شیفته بلا منم
چند مغایرت کنی با غمت آشنا منم

پرده به روی بسته ای زلف به هم شکسته ای
از همه خلق رسته ای از همگان جدا منم

نور توئی تتق توئی ماه توئی افق توئی
خوان مرا قنق توئی شاخه هندوا منم

شیر توئی شکر توئی شاخه توئی ثمر توئی
شمس توئی قمر توئی ذره منم هبا منم

نخل توئی رطب توئی لعبت نوش لب توئی
خواجه با ادب توئی بنده بی حیا منم

کعبه توئی صنم توئی دیر توئی حرم توئی
دلبر محترم توئی عاشق بینوا منم

من زیم تو نیم هم نی ز کم و ز پیش هم
چون به تو متصل شدم بی حد و انتها منم

شاهد شوخ دلبرا گفت به سوی من بیا
رسته ز کبر و از ریا مظهر کبریا منم

طاهره خاکپای تو مست لقای تو


منتظر عطای تو معترف خطا منم




لینک مطلب:


هیچ نظری موجود نیست: