۱۳۸۷-۰۴-۲۲

زنان و آموزش و پرورش

آموزش و پرورش برابر

زنان و آموزش و پرورش

دیانت بهائی، قائل به برابری زن و مرد در حقوق فردی و اجتماعی است و تفاوت و نابرابری بین این دو جنس را ناشی از تربیت متفاوت می داند؛ آئین بهائی بر این باور است که اگر زنان نیز از موقعیت تعلیم و تربیتی مشابه مردان برخوردار باشند، می توانند فاصله بین خود و مردان را به سرعت طی کنند و همانند مردان، از استعدادها، هوش و توانایی خود استفاده کنند.

بنابراین می توان از این باور دریافت که آموزش و پرورش چه نقش مهمی در تغییر و تحول اذهان انسان ها و نیز ساختار جوامع بشری دارد. از آن رو که آئین بهائی، عقب ماندگی زنان را در اثر عدم تربیت مساوی آنها با مردان می داند، به نقش تعلیم و تربیت، اهمیت زیادی قائل است و آن را راهی برای تکامل و تغییر ساختار اجتماع می داند.

آموزه های بهائی به شکل های گوناگون به تاثیر متقابل آموزش و پرورش و جایگاه واقعی زن و مرد در جامعه پرداخته است، که در این مقال سعی می شود به برخی از این مواضیع اشاره شود:

- در دیانت بهائی، تعلیم و تربیت، امری عمومی و اجباری است یعنی تمام افراد انسانی صرف نظر از تمام گوناگونی های فرهنگی، نژادی و اجتماعیشان، باید از تربیت مساوی و هماهنگی برخوردار باشند. اهمیت این مسئله چنان است که اگر والدینی بنابر مشکلات اقتصادی قادر به تامین مخارج تحصیل فرزندشان نباشند، جامعه باید از صندوق ویژه ای که به این کار اختصاص داده است، مخارج تحصیل آنان را تامین نماید.

- تعلیم و تربیت کودکان در دیانت بهائی چنان پر اهمیت است که اگر والدینی به هر دلیلی حاضر به قبول این مسئله نباشند، حق پدری یا مادری از آنان سلب می شود. زیرا عدم تربیت صحیح فرزندان، ظلمی نابخشودنی نسبت به کودکان و جامعه است زیرا اطفال بی علم و تربیت نه تنها سربار جامعه هستند بلکه خود نیز از آنچه شأن انسانی آنها است دور می شوند. هیچ پدر و مادری حق ندارد چنین ظلمی را نسبت به فرزندش روا دارد.

- دیانت بهائی، تربیت دختران را مقدم بر تربیت پسران می داند. زیرا معتقد است که دختران، مادران آینده هستند و اولین مربی هر کودکی، مادر اوست اگر مادر بی سواد و ناآگاه باشد نمی تواند وظیفه خطیر تربیت و تعلیم فرزند خود را به نحو شایسته ای انجام دهد. بنابراین برای داشتن جامعه ای با افراد مفید و آگاه باید مادرانی با دانش و بینش وجود داشته باشند. به این صورت اگر بنابر شرایطی خاص، والدین مجبور به انتخاب باشند، تربیت دختر بر پسر مقدّم است.

- در آئین بهائی، تربیت مقدم بر تعلیم است، در آثار بهائی تاکید شده است که ابتدا کودکان را باید به اخلاق و آداب روحانی تربیت کرد و حبّ خداوند را در دل او نهاد و سپس به تعلیم علوم و فنون پرداخت. زیرا تا نهاد آدمی با خوی الهی پرورش نیابد، علم و دانش جایگاه اصلی خود را نمی یابد و به اسبابی برای قدرت طلبی و ارضای تمایلات نفسانی تبدیل می شود.

- تربیت از دیدگاه بهائی، بر سه قسم است: اول، تربیت جسمانی که عبارت از پرورش جسم، تغذیه سالم، ورزش و نشاط است. دوم تربیت انسانی که عبارت از اکتساب آن چیزی است که سبب ارتقاء مقام انسان می شود مانند فراگیری علوم و فنون، صنعت و مهارت های زندگی، و نوع سوم تربیت نیز تربیت روحانی است که عبارت از نهادینه کردن اخلاق، احساسات روحانی و ارتباط با خداوند از طریق دعا و عمل به تعلیم ادیان الهی است. دیانت بهائی، تربیت را تلفیقی از این سه قسم می داند؛ نهاد آموزش و پرورش در آینده باید به سمت تلفیق و هماهنگ کردن هر سه جنبه از تربیت پیش رود تا بتواند کودکان جامعه را به آنچه شأن حقیقی انسان است برساند.

با توجه به تمام مطالب گفته شده به نظر می رسد که زنان به عنوان نخستین مربیان عالم انسانی باید جایگاه خود را باز شناسند و در رشد و پیشرفت خود و تحول ساختار جامعه نقشی آگاهانه و حیاتی ایفا کنند. در این مسیر نیازهایی وجود دارد که زنان باید با وارد شدن به آن میادین مسئولیت خطیر خود را در راه توسعه عدالت و رفع تبعیض بر عهده بگیرند، از جمله:

- زنان می توانند به عنوان مادر، نخستین سنگ بنای تربیت را در روح و روان فرزندانشان بنیان گذارند و تربیت نسل آینده را از همان شیرخوارگی در دامان خود به صورت آگاهانه و مسئولانه بر عهده بگیرند.

- زنان می توانند وارد ساختار آموزش و پرورش شوند و در مدارس و مراکز آموزشی، اذهان جامعه نوجوان و جوان جامعه را با مسائل پیرامون حقوق برابر زن و مرد و سایر مواضیع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود آشنا کنند.

- زنان می توانند ساختار نظام آموزش و پرورش را به کلی تغییر دهند. با ورود زنان به عرصه تصمیم گیری های کلان، چه در سطح پارلمان ها و چه در نظام آموزش و پرورش، نگرش های متعصب و تبعیض آمیز را تغییر دهند و شکل و محتوای مفاد آموزشی را اصلاح کرده و تکامل بخشند.

- زنان می توانند تولیدات فرهنگی خود را به صورت کتاب، مقاله یا سخنرانی، اثر هنری (از قبیل فیلم، داستان، شعر، هنرهای تجسمی، موسقی و ...) و حضور در عرصه رسانه ها به عموم افراد جامعه عرضه کنند و در شکل گیری فرهنگ جامعه بر محور عدالت و تفاهم نقش بارزی داشته باشند.

- ....

هیچ نظری موجود نیست: